معنی فارسی irrepressibleness
B1غیرقابل کنترل بودن، حالتی است که در آن احساسات یا رفتارها نمیتوانند محدود شوند.
The quality of being incapable of being restrained or suppressed.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل کنترل بودن او مسری بود و همه را میخنداند.
مثال:
Her irrepressibleness was infectious and made everyone smile.
معنی(example):
غیرقابل کنترل بودن شادی آنها در سرتاسر اتاق حس میشد.
مثال:
The irrepressibleness of their joy could be felt throughout the room.
معنی فارسی کلمه irrepressibleness
:
غیرقابل کنترل بودن، حالتی است که در آن احساسات یا رفتارها نمیتوانند محدود شوند.