معنی فارسی irreptitious
C1غیرقانونی و مخفی بودن، به ویژه در زمینه فعالیتهای غیررسمی.
Characterized by secrecy or unlawful actions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار غیرقانونی او موجب شک و تردید مردم شد.
مثال:
His irreptitious behavior made people suspicious.
معنی(example):
او به خاطر معاملات غیرقانونیاش در تجارت شناخته شده بود.
مثال:
She was known for her irreptitious dealings in business.
معنی فارسی کلمه irreptitious
:
غیرقانونی و مخفی بودن، به ویژه در زمینه فعالیتهای غیررسمی.