معنی فارسی islanding
B1جزیرهسازی به عملی گفته میشود که در آن یک قایق یا کشتی در اطراف یک جزیره حرکت میکند یا مفهوم ایجاد مناطق مستقل در زمینههای مختلف است.
The act or process of becoming or remaining isolated like an island.
- OTHER
example
معنی(example):
قایق در نزدیکی ساحل گرمسیری در حال جزیرهسازی بود.
مثال:
The boat was islanding near the tropical shore.
معنی(example):
مفهوم جزیرهسازی برای انرژی تجدیدپذیر مهم است.
مثال:
The concept of islanding is important for renewable energy.
معنی فارسی کلمه islanding
:
جزیرهسازی به عملی گفته میشود که در آن یک قایق یا کشتی در اطراف یک جزیره حرکت میکند یا مفهوم ایجاد مناطق مستقل در زمینههای مختلف است.