معنی فارسی jingliest
B1زنگزدهترین؛ مرتبط با صداهای بسیار شاد و زنگی.
Having the most jingling quality; the most cheerful or festive sound.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آن لحن زنگزدهترین چیزی بود که تا به حال شنیدهام.
مثال:
That was the jingliest tune I ever heard.
معنی(example):
او زنگزدهترین آهنگ را در گروه سرود خواند.
مثال:
She sang the jingliest song in the choir.
معنی فارسی کلمه jingliest
:
زنگزدهترین؛ مرتبط با صداهای بسیار شاد و زنگی.