معنی فارسی kickless

B1

به معنای نداشتن فعالیت یا انفعالی که هیجان یا تحرک ایجاد نکند.

Describing a lack of excitement or action.

example
معنی(example):

تیم پس از یک عملکرد ناامیدکننده بازی را بدون گل به پایان رساند.

مثال:

The team finished the game kickless after a disappointing performance.

معنی(example):

او روزی بدون هیجان داشت و در محل کار هیچ چیز جالبی اتفاق نیفتاد.

مثال:

He had a kickless day, with nothing exciting happening at work.

معنی فارسی کلمه kickless

: معنی kickless به فارسی

به معنای نداشتن فعالیت یا انفعالی که هیجان یا تحرک ایجاد نکند.