معنی فارسی kilomole

B1

واحد اندازه‌گیری مقدار ماده، برابر با هزار مول.

A unit of amount of substance in chemistry, equivalent to one thousand moles.

example
معنی(example):

یک کیلوکلومول شامل هزار مول از یک ماده است.

مثال:

A kilomole contains a thousand moles of a substance.

معنی(example):

واکنش شیمیایی شامل یک کیلوکلومول از مواد واکنش‌دهنده بود.

مثال:

The chemical reaction involved one kilomole of reactants.

معنی فارسی کلمه kilomole

: معنی kilomole به فارسی

واحد اندازه‌گیری مقدار ماده، برابر با هزار مول.