معنی فارسی knicknack
A2شیای کوچک و بیارزش که معمولاً به عنوان تزئینی در خانه استفاده میشود.
A small worthless object or decorative item.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک شی کوچک از بازار نوستالژیک خرید.
مثال:
He bought a knicknack from the flea market.
معنی(example):
شیهای کوچک میتوانند سوغاتیهای جالبی از سفرهایتان باشند.
مثال:
Knicknacks can be fun souvenirs from your travels.
معنی فارسی کلمه knicknack
:
شیای کوچک و بیارزش که معمولاً به عنوان تزئینی در خانه استفاده میشود.