معنی فارسی knifeful
B1حالی که به طور خاص پر از قاشق یا معادل آن است، در اینجا به مواد غذایی اشاره دارد.
A metaphorical expression indicating a considerable amount, often related to cooking or preparation.
- OTHER
example
معنی(example):
او تعداد زیادی سبزیجات برای تهیه شام داشت.
مثال:
He had a knifeful of vegetables to prepare for dinner.
معنی(example):
سرآشپز همیشه توصیه میکند که تعداد زیادی مواد تازه استفاده کنید.
مثال:
The chef always recommends a knifeful of fresh ingredients.
معنی فارسی کلمه knifeful
:
حالی که به طور خاص پر از قاشق یا معادل آن است، در اینجا به مواد غذایی اشاره دارد.