معنی فارسی knifelike
B2به معنای چیزی است که لبهها یا شکلهایی تیز مانند چاقو دارد.
Resembling a knife; having a sharp edge.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چنگالهای گربه تیز و شبیه چاقو بودند.
مثال:
The cat's claws were sharp and knifelike.
معنی(example):
او لبههای شبیه چاقو کوه را در نقاشیاش ترسیم کرد.
مثال:
He drew the knifelike edges of the mountain in his sketch.
معنی فارسی کلمه knifelike
:
به معنای چیزی است که لبهها یا شکلهایی تیز مانند چاقو دارد.