معنی فارسی landocracies
B2جمع زمینداری، به مجموعهای از حکمرانیها اشاره دارد که در آنها صاحبان زمین قدرت را در دست دارند.
Multiple systems of governance where power is held by landowners.
- NOUN
example
معنی(example):
انواع مختلفی از زمینداریها در تاریخ با قوانین متفاوت وجود داشت.
مثال:
Various landocracies existed throughout history with different rules.
معنی(example):
ظهور صنعتی شدن به نظامهای زمینداری سنتی چالش کشید.
مثال:
The rise of industrialization challenged traditional landocracies.
معنی فارسی کلمه landocracies
:
جمع زمینداری، به مجموعهای از حکمرانیها اشاره دارد که در آنها صاحبان زمین قدرت را در دست دارند.