معنی فارسی landocracy

B2

زمینی‌داری، نوعی حکومت یا نظم اجتماعی که در آن قدرت به دست مالکان زمین است.

A system of governance where power is held by landowners.

example
معنی(example):

زمین‌داران در این منطقه قدرت زیادی داشتند.

مثال:

The landocracy held significant power in the region.

معنی(example):

نفوذ سیاسی زمین‌داران بسیاری از سیاست‌های محلی را شکل داد.

مثال:

The political influence of the landocracy shaped many local policies.

معنی فارسی کلمه landocracy

: معنی landocracy به فارسی

زمینی‌داری، نوعی حکومت یا نظم اجتماعی که در آن قدرت به دست مالکان زمین است.