معنی فارسی layed

B1

نسخه غلط یا اشتباه 'laid' به معنی گذاشتن یا قراردادن.

Incorrect past tense of 'lay'.

example
معنی(example):

او پایه‌های پروژه را به خوبی گذاشت.

مثال:

She layed the groundwork for the project successfully.

معنی(example):

دیروز کاشی‌ها را در حمام گذاشتند.

مثال:

They layed the tiles in the bathroom yesterday.

معنی فارسی کلمه layed

: معنی layed به فارسی

نسخه غلط یا اشتباه 'laid' به معنی گذاشتن یا قراردادن.