معنی فارسی leniently
B1به صورت نرم، با آرامش و بدون سختگیری.
In a manner that is not strict or harsh; gently.
- ADVERB
example
معنی(example):
معلم در این ترم با مهربانی نمره داد تا به دانشآموزان ضعیف کمک کند.
مثال:
The teacher graded leniently this semester to help struggling students.
معنی(example):
او با مهربانی زمان بیشتری برای مهلت پروژه اجازه داد.
مثال:
She leniently allowed more time for the project deadline.
معنی فارسی کلمه leniently
:
به صورت نرم، با آرامش و بدون سختگیری.