معنی فارسی limitate

B1

محدود کردن، کاهش دادن یا کاستن از چیزی.

To limit or reduce something.

example
معنی(example):

مهم است که هزینه‌های غیرضروری را محدود کنیم.

مثال:

It is important to liminate unnecessary expenses.

معنی(example):

برای رسیدن به هدف‌مان، باید حواس‌پرتی‌های خود را محدود کنیم.

مثال:

To achieve our goal, we must liminate our distractions.

معنی فارسی کلمه limitate

: معنی limitate به فارسی

محدود کردن، کاهش دادن یا کاستن از چیزی.