معنی فارسی luringly
B1به شکل وسوسهانگیز، طوری که دیگران را جذب کند.
In a manner that tempts or attracts.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در سراسر اتاق به او با لبخندی جالب نگاه کرد.
مثال:
She smiled luringly at him across the room.
معنی(example):
تبلیغ به طور جذابی نتایج شگفتانگیزی را وعده میداد.
مثال:
The advertisement luringly promised amazing results.
معنی فارسی کلمه luringly
:
به شکل وسوسهانگیز، طوری که دیگران را جذب کند.