معنی فارسی make something good

B1

بهبود یا ارتقاء کیفیت چیزی به‌طور کلی

To improve or enhance the quality of something.

example
معنی(example):

آنها به سختی کار کردند تا پروژه خوب شود.

مثال:

They worked hard to make the project good.

معنی(example):

قبل از ارائه، باید برنامه‌مان را خوب کنیم.

مثال:

We need to make our plan good before presenting it.

معنی فارسی کلمه make something good

: معنی make something good به فارسی

بهبود یا ارتقاء کیفیت چیزی به‌طور کلی