معنی فارسی measled
B2مبتلا به بیماری سرخک، که یک بیماری عفونی و واگیردار است.
Afflicted with measles, a contagious viral disease.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پسر مبتلا به سرخک برای جلوگیری از شیوع بیماری ایزوله شد.
مثال:
The measled boy was isolated to prevent spreading the illness.
معنی(example):
کودکان مبتلا به سرخک باید از افراد غیرمبتلا دور بمانند.
مثال:
Measled children need to stay away from non-infected people.
معنی فارسی کلمه measled
:
مبتلا به بیماری سرخک، که یک بیماری عفونی و واگیردار است.