معنی فارسی measurer
A2شخصی که اندازهگیری میکند.
A person or device that measures.
- NOUN
example
معنی(example):
سنجشگر از ابزاری خاص برای یافتن طول میز استفاده کرد.
مثال:
The measurer used a special tool to find the length of the table.
معنی(example):
بهعنوان یک سنجشگر، کار او در اطمینان از دقت در ساخت و ساز بسیار مهم بود.
مثال:
As a measurer, his job was crucial in ensuring accuracy in construction.
معنی فارسی کلمه measurer
:
شخصی که اندازهگیری میکند.