معنی فارسی mercenariness

B1

خصوصیت یا حالت بودن به صورت مزدور، تمایل به فعالیت کردن به خاطر منافع مالی.

The quality or state of being mercenary, specifically acting for money rather than for a cause.

example
معنی(example):

مزدورانه بودن اعمال او سوالاتی درباره وفاداری‌اش به وجود آورد.

مثال:

The mercenariness of his actions raised questions about his loyalty.

معنی(example):

مزدورانه بودن می‌تواند به عدم اعتماد در میان متحدان منجر شود.

مثال:

Mercenariness can lead to distrust among allies.

معنی فارسی کلمه mercenariness

: معنی mercenariness به فارسی

خصوصیت یا حالت بودن به صورت مزدور، تمایل به فعالیت کردن به خاطر منافع مالی.