معنی فارسی mistunes
B1تنظیم نادرست کردن در بیش از یک مورد یا بار.
Incorrectly adjusts the instrument on multiple occasions.
- VERB
example
معنی(example):
او قبل از نواختن، اغلب گیتار را به درستی تنظیم نمیکند.
مثال:
He often mistunes the guitar before playing.
معنی(example):
او معمولاً در حین تمرین، ویولن خود را به درستی تنظیم نمیکند.
مثال:
She usually mistunes her violin during practice.
معنی فارسی کلمه mistunes
:
تنظیم نادرست کردن در بیش از یک مورد یا بار.