معنی فارسی monolithism
B1پدیدهای که در آن چیزها به صورتی واحد و یکپارچه نگریسته میشود.
The quality or state of being monolithic; a unified or singular nature.
- NOUN
example
معنی(example):
تکقطعهای اغلب در سبکهای معماری باستانی مشاهده میشود.
مثال:
Monolithism is often seen in ancient architectural styles.
معنی(example):
فلسفه تکقطعهای میتواند به مطالعات فرهنگی مختلف اعمال شود.
مثال:
The philosophy of monolithism can be applied to various cultural studies.
معنی فارسی کلمه monolithism
:
پدیدهای که در آن چیزها به صورتی واحد و یکپارچه نگریسته میشود.