معنی فارسی mornette
B2نوعی ساز موسیقی با صدای ملایم و غمگین که بیشتر برای انس با حالتهای عاطفی نوستالژیک و غمناک استفاده میشود.
A small stringed musical instrument often associated with soft, mournful melodies.
- NOUN
example
معنی(example):
سیمهای مورنته حس اندوه را به آهنگ اضافه کردند.
مثال:
The mornette strings added a melancholy touch to the song.
معنی(example):
او در غروب به آرامی مورنته نواخت.
مثال:
He played the mornette softly during the dusk.
معنی فارسی کلمه mornette
:
نوعی ساز موسیقی با صدای ملایم و غمگین که بیشتر برای انس با حالتهای عاطفی نوستالژیک و غمناک استفاده میشود.