معنی فارسی moschine
B1موسکین، مادهای عطرآگین که معمولاً از غدد خاص در برخی حیوانات استخراج میشود.
A substance resembling musk, often derived from animal sources.
- NOUN
example
معنی(example):
موسکین معمولاً از منابع حیوانی به دست میآید.
مثال:
Moschine is often obtained from animal sources.
معنی(example):
برخی از محصولات لوکس حاوی مواد مشتق شده از موسکین هستند.
مثال:
Some luxury products contain moschine-derived ingredients.
معنی فارسی کلمه moschine
:
موسکین، مادهای عطرآگین که معمولاً از غدد خاص در برخی حیوانات استخراج میشود.