معنی فارسی mutely

B1

به معنای بی‌صدا، بدون کلام یا صدا.

In a silent manner; without speaking or expressing feelings verbally.

example
معنی(example):

او بدون کلام به نشانه موافقت سرش را تکان داد.

مثال:

He nodded mutely in agreement, not wanting to speak.

معنی(example):

سگ به آرامی به من نگاه کرد و درخواست غذا کرد.

مثال:

The dog looked at me mutely, asking for food.

معنی فارسی کلمه mutely

: معنی mutely به فارسی

به معنای بی‌صدا، بدون کلام یا صدا.