معنی فارسی muteness
B1عدم توانایی در صحبت کردن یا سخن گفتن. این حالت میتواند موقت یا دائمی باشد.
The state of being mute; inability to speak.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم توانایی او در بیان کلمات، او را از همسالانش جدا کرده بود.
مثال:
Her muteness made her feel isolated from her peers.
معنی(example):
در دنیای پر سر و صدا، سکوت او نوعی آرامش بود.
مثال:
In a world full of noise, her muteness was a form of peace.
معنی فارسی کلمه muteness
:
عدم توانایی در صحبت کردن یا سخن گفتن. این حالت میتواند موقت یا دائمی باشد.