معنی فارسی naggiest
B1نگرانکنندهترین، فردی که بیشترین میزان نگرانکنندگی را دارد.
The most prone to complain about minor issues.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او میتواند نگرانکنندهترین فرد در گروه باشد وقتی که ما سخت کار نمیکنیم.
مثال:
She can be the naggiest person in the group when we're not working hard.
معنی(example):
او قطعاً نگرانکنندهترین در مورد وظایف ماست.
مثال:
He's definitely the naggiest regarding our assignments.
معنی فارسی کلمه naggiest
:
نگرانکنندهترین، فردی که بیشترین میزان نگرانکنندگی را دارد.