معنی فارسی naggin
B1نگرانی، انتقاد مداوم و بیوقفه درباره مسائل کوچک.
The act of complaining or criticizing continuously.
- VERB
example
معنی(example):
میتوانم صدای او را از آشپزخانه بشنوم که در مورد ظرفها نگران است.
مثال:
I can hear her naggin from the kitchen about the dishes.
معنی(example):
نگرانیهای او در بعضی مواقع در جلسهها میتواند بسیار آزاردهنده باشد.
مثال:
His naggin can be quite annoying at times during meetings.
معنی فارسی کلمه naggin
:
نگرانی، انتقاد مداوم و بیوقفه درباره مسائل کوچک.