معنی فارسی nickel-and-dimed
B1حالتی که در آن شخص ملزم به پرداخت هزینههای کوچک و ناچیز به صورت مداوم است.
To be charged for many small items or fees instead of one larger charge.
- VERB
example
معنی(example):
در طول اقامتم در هتل احساس میکردم هر به اصطلاح هزینه کوچکی از من گرفته میشود.
مثال:
I felt nickel-and-dimed during my stay at the hotel.
معنی(example):
بسیاری از مشتریان توسط ارائهدهندگان خدمات هزینههای کوچک دریافت کردند.
مثال:
Many customers were nickel-and-dimed by the service providers.
معنی فارسی کلمه nickel-and-dimed
:
حالتی که در آن شخص ملزم به پرداخت هزینههای کوچک و ناچیز به صورت مداوم است.