معنی فارسی nighing

B1

عمل نزدیک شدن، به معنای نزدیک‌تر شدن به چیزی.

The act of coming closer.

example
معنی(example):

صدای نزدیک شدن در هوای غروب پیچید.

مثال:

The sound of nighing filled the air at dusk.

معنی(example):

نزدیک شدن می‌تواند در زمان‌های تاریک آرامش بیاورد.

مثال:

Nighing can often bring comfort in dark times.

معنی فارسی کلمه nighing

: معنی nighing به فارسی

عمل نزدیک شدن، به معنای نزدیک‌تر شدن به چیزی.