معنی فارسی nighly

B1

به معنای نزدیک به واقعیت یا به هدفی خاص.

Almost or nearly.

example
معنی(example):

او امیدوار است که در حرفه‌اش به موفقیت نزدیک دست یابد.

مثال:

She hopes to be nighly successful in her career.

معنی(example):

اهداف به‌طور نزدیک برای سال آینده تعیین شده‌اند.

مثال:

The goals are set nighly for next year.

معنی فارسی کلمه nighly

: معنی nighly به فارسی

به معنای نزدیک به واقعیت یا به هدفی خاص.