معنی فارسی nighish
B1نزدیک به چیزی، به معنی تقریباً یا تقریبی.
Approximating; somewhat close.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هوا احساس نزدیکیش را دارد، انگار ممکن است باران ببارد.
مثال:
The weather feels nighish, like it might rain.
معنی(example):
این یک روز نزدیک است، مناسب برای پیادهروی.
مثال:
It's a nighish day, perfect for a walk.
معنی فارسی کلمه nighish
:
نزدیک به چیزی، به معنی تقریباً یا تقریبی.