معنی فارسی nonconnectivity

B1

عدم اتصال، وضعیتی است که در آن ارتباط یا وابستگی موجود نیست و اجزا به یکدیگر متصل نیستند.

The state or condition of lacking connection or relationship.

example
معنی(example):

عدم اتصال شبکه باعث بروز مشکلاتی شد.

مثال:

The nonconnectivity of the network caused issues.

معنی(example):

آنها درباره عدم اتصال پلتفرم‌های مختلف صحبت کردند.

مثال:

They discussed the nonconnectivity of different platforms.

معنی فارسی کلمه nonconnectivity

: معنی nonconnectivity به فارسی

عدم اتصال، وضعیتی است که در آن ارتباط یا وابستگی موجود نیست و اجزا به یکدیگر متصل نیستند.