معنی فارسی nonconnivance
B1عدم همدستی، یعنی عدم موافقت یا فریب برای حمایت از عمل نادرست یا غیراخلاقی.
The quality of not being complicit or colluding in wrongdoing.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم همدستی او نشاندهنده یکپارچگیاش بود.
مثال:
Her nonconnivance showed her integrity.
معنی(example):
او به خاطر عدم همدستیاش در رسوایی مورد تحسین قرار گرفت.
مثال:
He was praised for his nonconnivance in the scandal.
معنی فارسی کلمه nonconnivance
:
عدم همدستی، یعنی عدم موافقت یا فریب برای حمایت از عمل نادرست یا غیراخلاقی.