معنی فارسی nonconnivence
B1عدم همدستی، به معنای عدم توافق برای انجام نیرنگ یا نقشهای غیر اخلاقی و نادرست.
The act of not conspiring or being involved in cunning activities.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم همدستی او در این طرح او را به یک رهبر شایسته تبدیل کرد.
مثال:
Her nonconnivence in the plan made her an admirable leader.
معنی(example):
شورای عالی از عدم همدستی او در طی مذاکرات قدردانی کرد.
مثال:
The council appreciated her nonconnivence during the negotiations.
معنی فارسی کلمه nonconnivence
:
عدم همدستی، به معنای عدم توافق برای انجام نیرنگ یا نقشهای غیر اخلاقی و نادرست.