معنی فارسی nonmotivation
B1عدم انگیزش، حالتی که فرد تمایلی به انجام فعالیتها نداشته باشد و بیانگیزه احساس کند.
The state of lacking motivation or drive to engage in activities.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم انگیزش میتواند از عوامل روانشناختی مختلفی ناشی شود.
مثال:
Nonmotivation can arise from various psychological factors.
معنی(example):
درک ریشههای عدم انگیزش میتواند به پیدا کردن راهحلها کمک کند.
مثال:
Understanding the roots of nonmotivation can help in finding solutions.
معنی فارسی کلمه nonmotivation
:
عدم انگیزش، حالتی که فرد تمایلی به انجام فعالیتها نداشته باشد و بیانگیزه احساس کند.