معنی فارسی nonprolifically
B1بهطور غیرپراشدی، به شیوهای اشاره دارد که در آن تولید یا فعالیت به آرامی و به مقدار کم صورت میگیرد.
In a manner that is not prolific; lacking in quantity or efficiency in production.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهصورت غیرپراشدی روی پروژه هنریاش کار کرد و برای هر قطعه زمان زیادی صرف کرد.
مثال:
She worked nonprolifically on her art project, taking her time with each piece.
معنی(example):
تیم بهصورت غیرپراشدی ایدهها را طراحی کرد و اطمینان حاصل کرد که هر یک به خوبی بررسی شدهاند.
مثال:
The team nonprolifically drafted ideas, ensuring each one was well thought out.
معنی فارسی کلمه nonprolifically
:
بهطور غیرپراشدی، به شیوهای اشاره دارد که در آن تولید یا فعالیت به آرامی و به مقدار کم صورت میگیرد.