معنی فارسی nonsacredly

B1

به صورت غیرمقدس، با بیان یا طرز تفکری که جنبه مقدس ندارد.

In a manner that is not sacred or holy.

example
معنی(example):

او به طرز غیرمقدس صحبت کرد و به موضوع با شوخی نزدیک شد.

مثال:

She spoke nonsacredly, treating the subject with humor.

معنی(example):

این بحث به طور غیرمقدس پیش رفت و بیشتر بر روی حقایق تأکید شد تا اعتقادات.

مثال:

The debate proceeded nonsacredly, focusing more on facts than beliefs.

معنی فارسی کلمه nonsacredly

: معنی nonsacredly به فارسی

به صورت غیرمقدس، با بیان یا طرز تفکری که جنبه مقدس ندارد.