معنی فارسی nonsane

B1

غیر معقول و غیر منطقی، اشاره به طرز فکر یا رفتارهایی که توافق عمومی را رد می‌کند.

Not sane; exhibiting irrational or unreasonable behavior.

example
معنی(example):

ایده‌های او برای بسیاری از مردم غیر معقول به نظر می‌رسید.

مثال:

His ideas seemed nonsane to many people.

معنی(example):

رفتار غیر معقول ممکن است ناشی از استرس یا اضطراب باشد.

مثال:

Nonsane behavior might come from stress or anxiety.

معنی فارسی کلمه nonsane

: معنی nonsane به فارسی

غیر معقول و غیر منطقی، اشاره به طرز فکر یا رفتارهایی که توافق عمومی را رد می‌کند.