معنی فارسی nonsaturation
B2عدم اشباع، حالت یا فرایندی که در آن منابع یا کالاها به حداکثر ظرفیت خود نمیرسند.
The state of not being saturated; often used in economic contexts regarding supply.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم اشباع در بازار میتواند به کاهش قیمت کالاها منجر شود.
مثال:
Nonsaturation in the market can lead to low prices for goods.
معنی(example):
مفهوم عدم اشباع در درک عرضه و تقاضا مهم است.
مثال:
The concept of nonsaturation is important in understanding supply and demand.
معنی فارسی کلمه nonsaturation
:
عدم اشباع، حالت یا فرایندی که در آن منابع یا کالاها به حداکثر ظرفیت خود نمیرسند.