معنی فارسی nonsentiency
B1حالت نداشتن درک و آگاهی، بهویژه در موجودات زنده.
The quality of lacking perception or consciousness.
- NOUN
example
معنی(example):
وجود غیرادراکی پرسشهایی در مورد نحوه تکامل زندگی مطرح میکند.
مثال:
The existence of nonsentiency raises questions about how life evolves.
معنی(example):
محققان برای درک بهتر عملکرد مغز، غیرادراکی را مطالعه میکنند.
مثال:
Researchers study nonsentiency to understand brain function better.
معنی فارسی کلمه nonsentiency
:
حالت نداشتن درک و آگاهی، بهویژه در موجودات زنده.