معنی فارسی nonseparably
B1به صورت غیرقابل تفکیک، به معنای وجود ارتباط نزدیک بین دو یا چند چیز.
In a manner that cannot be separated.
- ADVERB
example
معنی(example):
این دو گونه از طریق تاریخچه تکاملی خود غیرقابل جدایی هستند.
مثال:
The two species are nonseparably linked through their evolutionary history.
معنی(example):
ایدههای غیرقابل جدایی نیاز به یک رویکرد جامع برای مطالعه دارند.
مثال:
The nonseparably related ideas require a comprehensive approach to study.
معنی فارسی کلمه nonseparably
:
به صورت غیرقابل تفکیک، به معنای وجود ارتباط نزدیک بین دو یا چند چیز.