معنی فارسی nonseparableness

B2

وضعیتی که در آن اجزا نمی‌توانند به تنهایی وجود داشته باشند.

The quality of being inseparable.

example
معنی(example):

غیرقابل جدایی قطعات یک جنبه کلیدی در طراحی است.

مثال:

The nonseparableness of the components is a crucial aspect of the design.

معنی(example):

غیرقابل جدایی دو سیستم، ادغام آن‌ها را پیچیده می‌کند.

مثال:

The nonseparableness of the two systems complicates their integration.

معنی فارسی کلمه nonseparableness

: معنی nonseparableness به فارسی

وضعیتی که در آن اجزا نمی‌توانند به تنهایی وجود داشته باشند.