معنی فارسی nonseparability

B2

ویژگی‌ای که در آن دو شیء نمی‌توانند از هم جدا شوند یا به طور مستقل وجود داشته باشند.

The state or quality of being inseparable.

example
معنی(example):

غیرقابل جدایی دو مفهوم باعث می‌شود که درک آن‌ها دشوار باشد.

مثال:

The nonseparability of the two concepts makes them difficult to understand.

معنی(example):

دانشمندان به مطالعه غیرقابل جدایی ذرات در مکانیک کوانتومی می‌پردازند.

مثال:

Scientists study the nonseparability of particles in quantum mechanics.

معنی فارسی کلمه nonseparability

: معنی nonseparability به فارسی

ویژگی‌ای که در آن دو شیء نمی‌توانند از هم جدا شوند یا به طور مستقل وجود داشته باشند.