معنی فارسی nonvocality

B1

حالت یا ویژگی چیزی که از صدا یا زبان گفتاری استفاده نمی‌کند.

The state or quality of being nonvocal; absence of vocalization.

example
معنی(example):

غیرآوایی برخی از حیوانات مطالعه‌کردنی جذاب است.

مثال:

The nonvocality of certain animals is fascinating to study.

معنی(example):

عدم وجود صدا می‌تواند به شکل‌های جالبی از ارتباط در برخی گونه‌ها منجر شود.

مثال:

Nonvocality can lead to interesting forms of communication in certain species.

معنی فارسی کلمه nonvocality

: معنی nonvocality به فارسی

حالت یا ویژگی چیزی که از صدا یا زبان گفتاری استفاده نمی‌کند.