معنی فارسی novatian
B1نوواتی یکی از چهرههای تاریخی مسیحیت، بهویژه در قرن سوم، که به دلیل مخالف با پذیرش گناهکاران در کلیسا شناخته شده است.
A Christian theologian and martyr who led a strict movement opposing the readmission of sinners to the Church.
- NOUN
example
معنی(example):
شکاف نوواتی یک رویداد مهم در تاریخ اولیه مسیحیت بود.
مثال:
The Novatian schism was a significant event in early Christian history.
معنی(example):
او زندگی نوواتی را مطالعه کرد تا مباحث الهیاتی اولیه را درک کند.
مثال:
He studied the life of Novatian to understand early theological debates.
معنی فارسی کلمه novatian
:
نوواتی یکی از چهرههای تاریخی مسیحیت، بهویژه در قرن سوم، که به دلیل مخالف با پذیرش گناهکاران در کلیسا شناخته شده است.