معنی فارسی novative

B2

به معنای نوآورانه و خلاقانه، به ویژه در زمینه‌های فکری و تصمیم‌گیری.

Characterized by new ideas or methods; innovative.

example
معنی(example):

سیاست جدید به‌عنوان نوآورانه در نظر گرفته شد و تغییرات قابل توجهی در ساختار شرکت ایجاد کرد.

مثال:

The new policy was considered novative and made significant changes to the company structure.

معنی(example):

ایده‌های نوآورانه او دیدگاه‌های تازه‌ای به پروژه اضافه کرد.

مثال:

Her novative ideas brought fresh perspectives to the project.

معنی فارسی کلمه novative

: معنی novative به فارسی

به معنای نوآورانه و خلاقانه، به ویژه در زمینه‌های فکری و تصمیم‌گیری.