معنی فارسی nudely
B2به صورت عریان، به معنای ارائه شده بدون هرگونه پوشش یا حجاب.
In a bare or uncovered manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز عریان با او صحبت کرد و افکار درونی خود را آشکار کرد.
مثال:
He spoke to her nudely, revealing his innermost thoughts.
معنی(example):
هنرمند با رنگهای زنده و اشکال جسورانه عریان نقاشی کرد.
مثال:
The artist painted nudely with vivid colors and bold shapes.
معنی فارسی کلمه nudely
:
به صورت عریان، به معنای ارائه شده بدون هرگونه پوشش یا حجاب.