معنی فارسی nudeness

B1

وضعیت عریان بودن، در وضعیت یا حالتی که هیچ پوششی بر تن نیست.

The state of being naked or without clothing.

example
معنی(example):

عریان بودن اثر هنری برخی بینندگان را شوکه کرد.

مثال:

The nudeness of the artwork shocked some viewers.

معنی(example):

عریان بودن یک حالت طبیعی است که اغلب در هنر جشن گرفته می‌شود.

مثال:

Nudeness is a natural state often celebrated in art.

معنی فارسی کلمه nudeness

: معنی nudeness به فارسی

وضعیت عریان بودن، در وضعیت یا حالتی که هیچ پوششی بر تن نیست.