معنی فارسی nudenesses

B2

جمع حالت عریان بودن، به معنای تعدد وضعیت‌های عریان.

Plural form of nudeness, referring to various states of being naked.

example
معنی(example):

این نمایشگاه تنوع عریان بودن‌ها را در تاریخ هنر به نمایش گذاشت.

مثال:

The exhibition highlighted various nudenesses throughout art history.

معنی(example):

هنرمندان اغلب مفهوم عریان بودن‌ها را در آثار خود بررسی می‌کنند.

مثال:

Artists often explore the concept of nudenesses in their work.

معنی فارسی کلمه nudenesses

: معنی nudenesses به فارسی

جمع حالت عریان بودن، به معنای تعدد وضعیت‌های عریان.