معنی فارسی obedientialness

B1

حالت یا کیفیت اطاعت‌پذیری.

The quality or state of being obedient.

example
معنی(example):

اطاعت‌پذیری او معلمان را تحت‌تأثیر قرار داد.

مثال:

His obedientialness impressed the teachers.

معنی(example):

اطاعت‌پذیری یک ویژگی با ارزش در بسیاری از حرفه‌هاست.

مثال:

Obedientialness is a valued trait in many professions.

معنی فارسی کلمه obedientialness

: معنی obedientialness به فارسی

حالت یا کیفیت اطاعت‌پذیری.